نقاشی منظره: یک گفتوگوی بصری عمیق با جهان طبیعی
سفر اتکین در دنیای هنر، با شور و اشتیاق گرفتن از ذات مناظر طبیعی شکل گرفته است. او پس از ترک مدرسه هنر در سال 1986، به لندن بازگشت و در حالی که به نقاشی ادامه میداد، به تدریس پاره وقت پرداخت. ولی سالها پیش، او از تدریس انصراف داد تا خود را کاملاً وقف خواستههای و بینش در حال تکامل هنری خود کند. فرآیند او شامل غوطه ور شدن در یک مکان و مشاهده دگرگونی های آن در شرایط مختلف نور و آب و هوا است. از طریق این ارتباط صمیمانه با محیط، اتکینز اجازه می دهد تا نقاشی هایش تکامل پیدا کنند و کیفیتهای متغیر نور و آب و هوا را به شیوهای جسورانه، رسا و به تصویر بکشند. آثار اخیر او بازتاب عظمت و زیبایی است که او در مکانهای مختلف تجربه کرده است و یک گفتوگوی بصری عمیق را با جهان طبیعی به نمایش میگذارد. ما این شانس را داشتیم که با دیوید اتکینز در مورد ارتباط عمیق او با مناظرو اینکه چرا تدریس را ترک کرد تا هنر را تمام وقت دنبال کند، گپ بزنیم.
دیوید اتکینز، پیاده روی در خلیج استادلند. دورست
در فرایند خلق آثار خود آیا میتوان رضایت بخش ترین بخش و یا چیزی که بطور خاص موردی علاقه شما باشد را ذکر کرد؟
اغلب، شروع یک نقاشی بیشتر در مورد نگاه کردن و پاسخ به آنچه می بینم و نگرانیهای مربوط به ترکیب و ارزش و رنگها است.
سپس با در هر نقاشی، لحظه ای وجود دارد که ناگهان از این مرحله اولیه میگذرد و چیزی بصری تر و هیجان انگیزتر شروع می شود. آن وقت است که می دانم واقعاً در حال نقاشی هستم.
می توانید بگویید چه چیزی باعث ترک شما از آموزش و اختصاص زمان بیشتر به نقاشی شد؟
من بیش از بیست سال مدرس پاره وقت بودم. در سال 2010، تصمیم گرفتم از دانشگاهی که در آن تدریس میکردم، مرخصی بگیرم.
آن سال آنقدر دوران هیجان انگیز و چالش برانگیزی داشتم که ترجیح دادم برنگردم و وقتم را به نقاشی اختصاص دهم. در ابتدا، کمی ترسناک بود، و اگرچه هنوز دلم برای تدریس تنگ شده است، اما احساس میکردم کار درستی است.
من در تدریس و برای شاگردانم بسیار جاه طلب بودم و همیشه آنها را تشویق می کردم تا هنرمندان موفقی شوند و از این راه امرار معاش کنند و برای خودم این احساس را داشتم که زمان آن رسیده است که آنچه را که تدریس میکردم را عملی کنم.
دیوید اتکینز، عصر پاییز در ساحل پولزیث
محیط فیزیکی شما چگونه به روند هنری شما کمک می کند؟
اکثر کارهای من در فضای باز ساخته می شوند، می دانم که هر روز فرصت منحصر به فردی ایجاد میشود و این موضوع برای من واقعاً هیجان انگیز است.
نقاشی منظره به این معنی است که همیشه با موضوعی روبرو هستم که در حین حضورم دائماً تغییر می کند و دگرگون می شود و این به نظر من بسیار الهام بخش است.
این موضوع مرا مجبور می کند که سریع و مستقیم تصمیم بگیرم، سریعتر کار کنم و ریسک بیشتری بپذیرم. تمام حواس من درگیر است که باعث میشود سطح دیگری از درک به کار من اضافه شود.
آب و هوا نیز نقش مهمی ایفا می کند و آنچه ممکن است یک صحنه کسل کننده باشد را به مکانی با زیبایی عالی تبدیل می کند. من سریع کار می کنم و یک نقاشی کامل را دوباره کار میکنم تا این تغییرات چشمگیر را ثبت کنم.
مهم نیست کجا کار می کنم، همیشه توسط کسی که به نقاشی که انجام می دهم علاقه مند است، کارم قطع میشود. اگرچه این برخوردها در ابتدا مخرب هستند، اما می توانند بسیار مفید باشند. مردم انواع و اقسام داستان ها و چیزهای جالب در مورد زندگی خود و مکانی که در آن هستم برایم تعریف می کنند. من معتقدم که همه این تعاملات تجربه کلی من را در یک مکان و در نهایت نقاشی هایی که در آنجا میدهم را غنی می کند.
آیا مکان یا منظره خاصی وجود دارد که عمیق ترین تأثیر را بر کار شما داشته باشد، و اگر چنین است، چه چیزی در آن مکان الهام بخش شما بوده است؟
خط ساحلی نورفولک شمالی برای کار من اهمیت زیادی دارد. اولین باری را به یاد میآورم که از ساحل در خلیج هولخام دیدم، از شباهت آن به نقاشی مارک روتکو عمیقا متاثر شدم. این یک احساس عمیق معنوی بود که در آن دیدار تجربه کردم که همچنان در من تاثیرگزار است.
دیوید اتکینز، نورفولک نورفولک
موفقیت به عنوان یک هنرمند برای شما چه معنایی دارد؟
برای من موفقیت در ساختن نقاشی های عالی است. این چیزی است که باعث می شود هر روز صبح از رختخواب بیرون بیایم زیرا کارهای زیادی برای انجام دادن و یادگیری وجود دارد. من به امید زندگی میکنم!
امیدوارید آثار هنری شما چه تاثیری بر بینندگان داشته باشد؟
امیدوارم آثار هنری من مردم را به حرکت درآورد و با چیزی عمیق را در درون آنها طنین انداز کند. امیدوارم نقاشیهای من نه تنها شادی من را در مکانهایی که نقاشی میکنم، بلکه لذتی را که در خلق آنها یافت میشود، منتقل کند.
من می خواهم نقاشی ها زنده باشند و هر بار که کسی به آنها نگاه می کند چیز جدیدی کشف کند.
دیوید اتکینز، پیادهروی زمستانی در ساحل استادلند
چه توصیه ای به هنرمندی می کنید که تازه کار حرفه ای خود را شروع کرده است؟
مهمتر از همه: همیشه خودتان باشید.
به شهود خود اعتماد کنید.
فرصت ها دریابید و از ریسک کردن نترسید.
با دیگر هنرمندان و متفکران همفکر ملاقات کنید، شبکه سازی کنید، به نمایشگاههای خصوصی بروید، در رسانه های اجتماعی باشید و درگیر شوید.
بسیار مهم است که از همان ابتدا در تمام جنبه های خلاقیت و کسب و کار حرفه ای باشید.هر روز چیزی خلق کنید حتی اگر یک طرح سریع باشد. این کار شما را در مسیر فکری درستی نگه می دارد. همچنین، فکر میکنم خلق یک اثر هنری بسیار آسانتر از فکر کردن به ساختن آن است.
دیوید اتکینز، یک روز تابستانی در ساحل در برنکستر